تعاریف، مفاهیم، نظریه ها و مکاتب مدیریت پرستاری و مامایی
تعاریف، مفاهیم، نظریه ها و مکاتب مدیریت پرستاری و مامایی
تعاریف، مفاهیم، نظریه ها و مکاتب مدیریت پرستاری و مامایی
فرمت: pdf تعداد صفحات: 14
فهرست:
- تعاریف مدیریت
- ضرورت آموزش مدیریت
- اهمیت مدیریت
- کارکرد مدیریت
- سطوح مدیریت
- فنری فایل
- لیندال اورویک
- کرت لوین
- توسعه تدریجی اندیشه ی مدیریت
- رویکردهای نوین مدیریت
- ویژگی های یک مدیر اثربخش
- سیستم مراقبت های پرستاری
مقدمه
درباره ی مدیریت، تعریف مدیریت و اصول مدیریت؛ اتفاق نظر خاصی در دست نیست. تقریبا به تعداد نویسندگان کتب مدیریت، تعریف مدیریت وجود دارد و دانشمندان، صاحب نظران و نظریه پردازان علم مدیریت با اهداف و سوء گیری های گوناگون، تعاریف متفاوتی ارائه کرده اند، که تعدادی از آنها به شرح ذیل می باشند
تعاریف مدیریت
- فایول (۱۹۲۰)؛ مدیریت را پیش بینی، برنامه ریزی، سازماندهی، فرماندهی، هماهنگی و کنترل تعریف کرد.
- مری پار کر فولت (۱۹۲۰)؛ مدیریت را هنر انجام دادن کارها به وسیله ی دیگران عنوان می کند.
- استانی وانس (۱۹۵۹)؛ مدیریت را فرآیند سادهی تصمیم گیری و کنترل بر فعالیت انسان وبیان مقصود از دستیابی به هدف از قبل پیش بینی شده، عنوان می کند.
- ویلیام، نیومن و سامرز (۱۹۶۱)؛ مدیریت را هماهنگ کردن فعالیت افراد سازمان میداند، به غیر از اعمالی که باید توسط خود مدیر صورت گیرد.
- تانن بام (۱۹۶۱)؛ مدیریت را به کار بردن اقتدار (اختيار) رسمی در سازماندهی، هدایت و کنترل زیردستان مسئول، به طوری که همه ی کوشش های آنها را در تحقق هدف سازمان هماهنگ کند، تعریف می کند.
- فورستر (۱۹۶۲)؛ مدیریت را فراگرد تبدیل اطلاعات به عمل می داند و معتقد است فراگرد تغییر و تبدیل در سازمان را، تصمیم گیری در مدیریت گویند.
- اوتد؛ معتقد است مدیریت، فرآیند و عملی است که کارکردهای یک سازمان را برای تحقق اهداف هدایت و راهنمایی می کند.
- جان می؛ مدیریت را هنر به دست آوردن حداکثر نتایج با حداقل تلاش می داند، به گونه ای که برای کارمند و کارفرما رفاه و سعادت به همراه بیاورد تا بهترین خدمات ممکن برای جامعه ارائه شود.
- کونتز؛ مدیریت را هنر:
- انجام دادن کارها به واسطه و با مردم در گروه های رسمی سازماندهی شده
- ایجاد محیطی در یک گروه سازماندهی شده که مردم بتوانند به عنوان افراد به گونه ای فعالیت کنند که برای دستیابی به اهداف گروهی مشارکت داشته باشند.
- کنار زدن موانع برای اجرا
- مناسب نمودن کارایی در رسیدن مؤثر به اهداف تعریف می کند.
- جمیس لاند (۱۹۶۸): مدیریت را در درجه ی اول شامل: برنامه ریزی، هماهنگی، ایجاد تلاش های دیگران در جهت یک هدف خاص عنوان می کند
- فیليپو (۱۹۷۰): عنوان می کند مدیریت از طریق هماهنگی های همه منابع از طریق وظایف، برنامه ریزی و کنترل عملیات سازمان به طوری که هدف ها را بتوان به طور موثر و صرفه جویانه حاصل نمود.
- دانلی و همکاران (۱۹۷۱): مدیریت را رویکردی میداند که به وسیله ی آن فعالیت های فردی و گروهی در جهت هدف های گروهی هماهنگ می شوند.
- كونتر و حانل (۱۹۷۲): به وجود آوردن یک محیط مؤثر را برای افرادی که در گروه های رسمی سازمان فعالیت می کنند. مدیریت تلقی می کنند
- ماسی و دوگلاس (۱۹۷۳): مدیریت را رویکردی میدانند که به وسیله ی آن یک گروه مشارکتی، فعالیت ها اعمال را در جهت هدف مشترکی هدایت می کنند
- کاست و روز نیوزیک (۱۹۷۴): مدیریت را هماهنگی منابع انسانی و مادی در جهت تحقق و تکمیل هدف های سازمان تعریف نموده اند
- مک فارلند (۱۹۷۴)؛ مدیریت را انجام رویکرد و ایجاد محیطی میداند که به وسیله ی آن مدیران به ایجاد، هدایت و حفظ سازمانهای متضمن هدف از طریق تلاش انسانی منظم و توام با همکاری و هماهنگی می پردازند
- وارن استیونس؛ مدیریت را پیشبرد در جهت اهداف سازمانی با کاربرد مهارت های مدیریت یعنی برنامه ریزی سازماندهی، هدایت و کنترل میداند.
- داسگوپینا؛ مدیریت را ایجاد و کنترل محیط فنی و انسانی در یک سازمان میداند، به گونه ای که مهارت ها و استعدادهای افراد و گروه ها، میدان کاملی برای استفاده ی آنها در جهت دستیابی به اهداف سازمان گردد.
- جورج (۱۹۸۸): مدیریت را فرایندی شامل: برنامه ریزی، سازماندهی، انگیزش، به فعلیت وادار کردن، کنترل، اجرا به صورت معین و دستیابی به اهداف با استفاده از مردم و منابع عنوان می کند.
- هوبر (۱۹۹۶): مدیریت را هماهنگی و تلفیق منابع به واسطه ی برنامه ریزی، سازماندهی، هماهنگی، هدایت و کنترل برای دستیابی به مقاصد و اهداف خاص سازماندهی تعریف می کند.
- اقتداری (۱۳۷۳): مدیریت را علم و هنر شکل و هماهنگ کردن، رهبری و کنترل فعالیت های دسته جمعی برای نیل به هدف های مطلوب با حداکثر کارآیی تعریف کرد
- رضائیان (۱۳۷۴): مدیریت را فرایند به کار گیری موثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه ریزی، سازماندهی بسیج منابع و امکانات هدایت و کنترل میداند که برای دستیابی به اهداف سازمانی و براساس نظام مورد قبول صورت می گیرد. تعریف مذکور، پنج قضیه ی اساسی را که زیر بنای مفاهیم کلی نظری و عملی (فنی) مدیریت است، به شرح ذیل در بر دارد:
- مدیریت یک فرایند است.
- مفهوم نهفته مدیریت هدایت تشکیلات انسانی است
- مدیریت موثر، تصمیم های مناسبی می گیرد و به نتایج مطلوبی دست می یابد
- مدیریت کارا به تخصص و مصرف مدبرانه منابع می گویند
- مدیریت بر فعالیت های هدف دار تمرکز دارد
همچنین:
- مدیریت عبارتست از: هنر انجام گار به وسیله دیگران (فالت ۱۹۲۴)
- فرایند تبدیل اطلاعات به عمل، این فراگرد تغییر و تبدیل را تصمیم گیری می نامیم. (فوستر، ۱۹۶۷)
- فرایند هماهنگ سازی فعالیت فردی و گروهی در جهت هدف های گروهی. (دائلی و همکاران، ۱۹۷۱)
- فرایند برنامه ریزی، سازماندهی، رهبری و نظارت کار اعضای سازمان و استفاده از همه ی منابع موجود سازمانی برای تحقق هدف های موردنظر سازمان (استونر و همکاران، ۱۹۹۵)
در تعریف عملیاتی، مفهوم مدیریت را به رعایت ملاک های عینی منوط می سازد. از این رو، اگر در موقعیتی ملاک هایی شامل فعالیت منظم و سازمان یافته، هدف ها، روابط میان منابع، انجام کار به وسیله ی دیگران و تصمیم گیری برقرار باشد، می توان گفت در آن موقت، مدیریت اعمال می شود. (كلاندوکینگ، ۱۹۷۲)
مدیریت، فرا گرد به کارگیری موثر و کارآمد منابع مادی و انسانی بر مبنای یک نظام ارزشی پذیرفته نشده است که از طریق برنامه ریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل عملیات برای دستیابی به اهداف تعیین شده، صورت می گیرد. این تعریف، پنج نکته ی اساسی ذیل را که زیر بنای مفاهیم کلی مدیریت در حوزه های نظریه پردازی و کاربرد هستند را در بر دارد:
- مدیریت یک فرآیند است.
- مدیریت بر هدایت تشکیلات انسانی دلالت دارد.
- مدیریت مؤثر مبتنی بر تصمیم گیری مناسب و دستیابی به نتایج مطلوب است.
- مدیریت کارا، متضمن تخصیص و مشرف مدبرانه منابع است.
- مدیریت بر فعالیت های هدف دار، تمرکز دارد. (کارلیس، ۱۹۷۶، ص۵)
- مدیریت فرایند هماهنگی میان کارکنان، دستورات و فعالیت های آنها است.
- مدیریت فرایند برنامه ریزی، سازماندهی، کنترل هماهنگی و ارزشیابی می باشد.
- مدیریت: کار با مردم، به وسیله ی مردم و برای مردم است.
- مدیریت: یعنی اداره ی سازمان برای رسیدن به هدف های مطلوب می باشد.
- مدیریت فرایند به کار گیری موثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه ریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات. هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و براساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می گیرد.
واقعاً باید گفت که در ابتدا انسان ها درباره مدیریت چقدر می دانند؟ دانش مدیریت تا چه حد علمی است و آیا مدیریت علم است یا هنر؟ بخشی از مدیریت را می توان از طریق آموزش مدیریت فراگرفت. بخشی دیگر را ضمن کار باید آموخت. در واقع بخشی را که با آموزش فراگرفته می شود علم مدیریت است و بخشی را که موجب به کار بستن اندوخته ها در شرایط گوناگون می شود، هنر مدیریت می نامند. «به عبارتی دیگر مدیریت در اصل، علم دانستن و هنر توانستن است».
ضرورت آموزش مدیریت
توضیح این که چرا مطالعه و آموزش مدیریت ضروری و سودمند است، چندان مشکل نیست.
اولا: احتمال زیاد وجود دارد که هر کس در مسیر زندگی شغلی خود، در مقام مدیریت قرار گیرد. در هر رشته ای که تحصیل کنید. ممکن است روزی مدیر شوید، مثلا پرستاران در شرایطی عهده دار پست های مدیریتی می شوند. به نظر می رسد که افراد شایسته ی هر رشته ای، در دوران اشتغال، سرانجام نمی توانند از قبول سمت های مدیریتی فرار کنند.
ثانيا: پیشه ی مدیریت، بالقوه جذاب، منزلت آفرین و تلاش برانگیز است، زیرا که فرصت ابراز خلاقیت، رشد فکری و پرورش مهارت های شخصی را تسهیل می کند. به ویژه جون مدیریت مستقیما با مردم سروکار دارد. فرصت کمک و باری به رشد و پرورش مردم و ارضای نیازها و انگیزه های آنان را فراهم می سازد.
ادامه مطلب را با دانلود فایل پیوستی مشاهده کنید.
ورود یا ثبـــت نــــام + فعال کردن اکانت VIP
مزایای اشتراک ویژه : دسترسی به آرشیو هزاران مقالات تخصصی، درخواست مقالات فارسی و انگلیسی، مشاوره رایگان، تخفیف ویژه محصولات سایت و ...
حتما بخوانید:
⇐ اصول مدیریت خدمات پرستاری و مامایی
⇐ کلیات پرستاری بهداشت مادران و نوزادان
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.